انسان دارای سه مرحله حیات است؛ قبل از دنیا، دنیا و بعد از دنیا.
در مرحله بعد از دنیا دارای چهار مرحله حیات آخرتی هستی؛ ۱ ـ وفات ۲ ـ زندگی برزخی ۳ ـ قیامت که شامل ۵۰ هزار سال است و هر هزار سال یک ایستگاه دارد که در هر ایستگاه یک سؤال پرسیده میشود که این سؤالات نه کتبی است و نه شفاهی بلکه تکوینی است و باید در نهاد انسان باشد. مثل رابطه جنین با دنیا است که با تولد نوزاد به دنیا مشخص میشود جنین سالم است یا نه. بعد از قیامت مرحله چهارم حیات است که دوران حیات ابدی است و هرگز تمامی ندارد. مراحل زندگی ما بسیار شگفتانگیز است و ما در دنیا دوران رحمی خود را طی میکنیم و با وفات تازه زندگی ما آغاز میشود. «و إنّ الدارالآخره لهی الحیوان»
جوابهای آخرت ساختنی هستند و باید همه آنها را در دنیا بسازیم. آنچه باعث میشود ما قلب سلیم تحصیل کنیم و بتوانیم خوب زندگی کنیم این است که اهل تفکر باشیم. کسانی در آخرت خوشبخت و شاد و آرام هستند که در دنیا اینگونه باشند. شرط چنین زندگیهایی قلب سالم است.
موفقیت در دنیا و آخرت مستلزم این است که انسان اهل فکر کردن باشد. جهنمیها میگویند: ما اگر اهل فکر کردن و گوش دادن بودیم جهنمی نمیشدیم. برای اینکه انسان فکرش فعال و بالغ شود باید یک مدت بشنود و مطالعه کند.
قیمت انسانها به این است که چهقدر فکر میکنند و به چه چیزی فکر میکنند. کلید همه بدبختیها در دو چیز است؛ تنبلی و بیحوصلگی. که اگر انسان نسبت به فکر کردن و شنیدن بیحوصله باشد آسیبهای زیادی به او میرسد.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند: کسی که چشم فکر خود را بیدار نگه میدارد به اوج خواستههای خود میرسد. هرکس به هر آرزویی میخواهد برسد باید فکرش را به کار بیندازد. فکر، جلای عقلهاست. کسی که قدرت تصمیمگیری ندارد و دائماً مردد است باید یک مدت فکر کند تا زنگارها برطرف شود و بتواند درست تصمیم بگیرد. فکر کردن مقدمه تقوا است. هیچ آدم غیرمتفکری به تقوا نمیرسد.
فکر عامل رشد انسان است و غفلت (فکر نکردن) از دست دادن است. تنها عمل کردن بدون فکر، دعا و توسل بیفکر، نماز بیفکر هیچ فایدهای ندارد. عبادت بیفکر هیچ نشاطی برای ما ندارد. فکر است که چاشنی عبادت است و آن را شیرین میکند. فکر نکردن باعث پیری روح میشود. ما باید فکر را به سمت چیزهای منفی و بد نبریم چرا که اثرگذار است. اگر به چیزهای بد مثل گناه زیاد فکر کنیم عاقبت به آن دچار میشویم.
فکر کردن در کارهای خیر، انسان را به انجام کارهای خیر وامیدارد.
نامه عمل در نفس ما با قلم فکر نوشته میشود. نوشتن همان جذب کردن است. اگر کسی توانست تو را تحریک حسادت کند و یا تو را عصبانی کند و در همین دنیا توانست به تو فشار وارد کند درواقع این فشار نشانه فشار قبر توست چرا که نفس تو همان قبر توست.
انسان در قیامت به میزان نیتهای صادقانهاش محشور میشود.
امام باقر علیه السلام فرمودند: هرکس شهادت را با نیت صادقانه بخواهد شهید میمیرد حتی اگر در رختخواب مرده باشد. نیتها خیلی مهم است و آنچه نیتساز است فکر است. انسان همیشه سر سفر گذشتهاش مینشیند. اگر الآن شخص آرام و شادی هستید در گذشته فکرهای خوبی داشتهاید.
شیطان در ما تولید فکر بد میکند و ما با مبارزه با این افکار سرعت اوجمان زیادتر میشود و باعث رشدمان میشود. اگر شیطان نبود ما به بهشت نمیرسیدیم. اگر در مسیر زندگی ما فردی قرار بگیرد که حسادت ما را تحریک کند همین فرد یک نعمت از جانب خداست چرا که ما بهوسیله آن میتوانیم رشد کنیم و اوج بگیریم به شرط آنکه نسبت به آن فرد خیرخواه باشیم و برایش دعا کنیم.
وجود مؤمن مثل خداست چرا که هر چیزی را میتواند تغییر دهد و از بدترین شرایط بهترین استفاده را برای رشد ببرد.
فکر کردن در عاقبت کارها انسان را از نکردیم.
اگر فکر بدی در مورد کسی به سراغمان مهلکهها نجات میدهد. کسی که خوب فکر میکند خوار نمیشود. «خواریهایی که در دنیا و آخرت به سراغمان میآید برای این است که خوب فکر آمد باید سریع خودمان را جای آن طرف بگذاریم.
اصل عقل فکر است. «العقل ما عُبِد به الرحمن واکتُسبَ به الجنان»؛ عقل آن است که انسان بهوسیله آن خدا را عبادت کند و بهشت بهوسیله آن بهدست میآید. هوش با عقل فرق میکند.
ثمره عقل، سلامت است (همان فراهم شدن قلب سلیم) ما هرقدر روی سلامت قلب کار کنیم، نشاط و شادیمان بیشتر میشود. آنچه باعث تحصیل قلب سلیم میشود فکر کردن است.
منبع: چکیده ای از سخنرانی استاد شجاعی با موضوع مهندسی فکر
montazer.ir