چگونگی به امامت رسیدن امام کاظم علیه السلام

51515

دل را به دسته گل های انتظار آذین می بندیم و چشم در راه مولود فضیلت ها و سرمشق عارفان و سالكان، امام موسی كاظم (علیه السلام) می نشینیم و ندا سر می دهیم: سلام ما بر تو ای كه سجاده شب، غمناك از مناجات شب و نیمه شبت و میله های سرد و زندان شرمنده از این همه استقامت تو. ای سرمشق مقاومت و صبوری! ای اسطوره پرشكوه و هارون شكن!

ابوالحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) امام هفتم از ائمه اثنی عشر (علیه السلام) و نهمین معصوم از چهارده معصوم (علیه السلام) تولد آن حضرت در ابواء (محلی میان مكه و مدینه) به روز یكشنبه هفتم صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ ق واقع شد.

 

چگونگی به امامت رسیدن آن حضرت

در زمان حیات امام صادق (علیه السلام) كسانی از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ایشان اسماعیل امام خواهد شد. اما اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت ولی كسانی مرگ او را باور نكردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات حضرت صادق (علیه السلام) عده ای چون از حیات اسماعیل مأیوس شدند پسر او محمد بن اسماعیل را امام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند و پس از او پسر او را امام می دانند و همینطور به ترتیب و به تفضیلی كه در كتب اسماعیلیه مذكور است. پس از وفات حضرت صادق (علیه السلام) بزرگترین فرزند ایشان عبدالله نام داشت كه بعضی او را عبدالله افطحمی دانند این عبدالله مقام و منزلت پسران دیگر حضرت صادق (علیه السلام) را نداشت و به قول شیخ مفید در”‌ارشاد”‌ متهم بود كه در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترین برادرانش از جهت سن و سال بود ادعای امامت كرد و برخی نیز از او پیروی كردند اما چون ضعف دعوی و دانش او را دیدند روی از او برتافتند و فقط عده قلیلی از او پیروی كردند كه فطحیه موسوم هستند.

 

ابوالحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) امام هفتم از ائمه اثنی عشر (علیه السلام) و نهمین معصوم از چهارده معصوم (علیه السلام) تولد آن حضرت در ابواء (محلی میان مكه و مدینه) به روز یكشنبه هفتم صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ ق واقع شد

ـ برادر دیگر امام موسی كاظم (علیه السلام) اسحق كه برادر تنی آن حضرت بود به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود اما برادرش موسی كاظم (علیه السلام) را قبول داشت و حتی از پدرش روایت می كرد كه او تصریح بر امامت آن حضرت كرده است.

 

ـ برادر دیگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردی سخی و شجاع بود و از زیدیه جارودیه بود و در زمان مامون در خراسان وفات یافت اماجلالت قدر و علو شأن و مكارم اخلاق و دانش وسیع امام موسی كاظم (علیه السلام) بقدری بارز و روشن بود كه اكثریت شیعه پس از وفات امام صادق (علیه السلام) به امامت او گرویدند و علاوه بر این بسیاری از شیوخ و خواص اصحاب حضرت صادق (علیه السلام) مانند مفضل ابن عمر جعفی و معاذین كثیر و صغوان جمال و یعقوب سراج نص صریح امامت حضرت امام موسی الكاظم (علیه السلام) را از امام صادق (علیه السلام) روایت كردند و بدین ترتیب امامت ایشان در نظر اكثریت شیعه مسجل گردید.

 

دوره امامت امام کاظم از دوره های سخت و توان فرسای تاریخ امامت است . در این دوره امام با دو مشکل مواجه بود. یکی از این مشکلات ارتباط مستقیم با حاکمیت نامشروع خلفای عباسی بود . مشکل برخورد با خلفا و مقابله با تبلیغات مسموم و اقدامات کینه توزانه آنها همواره به عنوان یک مشکل اساسی شیعه وجود داشت .

 

ولی مشکلی که امام کاظم در دوره امامت خویش با آن روبه رو بود مشکل درونی شیعیان در این زمان بود. این مشکل درونی انشعابی بود که در این دوره در میان شیعیان به وجود آمده بود و از این نظر اتحاد و یکپارچگی شیعیان در معرض خطر قرار داشت .

در اثر همین افتراق، گروهی در اثر پاره ای عوامل درونی و بیرونی به امامت اسماعیل که یکی از فرزندان امام جعفر صادق (علیه السلام ) بود و در زمان حیات پدر بزرگوارش فوت کرده بود، قائل شدند و اسماعیلیه نام گرفتند. گرچه پیدایش این فرقه موجب بزرگترین انشعاب در میان شیعیان بود ولی امر انشعاب به همین مورد محدود نگشت و گروه های دیگری نیز ظاهر شدند .

 

اوضاع و احوالی که به دلیل انشعاب در میان شیعیان به وجود آمده بود موجب شد رهبر شیعیان با دشواری خاص مواجه شود، اما امام کاظم با علم و تدبیر امامت، جامعه شیعه را سامان بخشید، این ساماندهی آن گونه کارساز و مؤثر واقع شد که نه تنها شیعیان موفق شدند بر مشکلات داخلی غلبه کنند بلکه به رسالت سیاسی و دینی خویش نیز توجه کردند و چون گذشته به استمرار راستین اسلام و مبارزه با خلفا پرداختند.

دشمنی خلفای عباسی با امام کاظم زمانی بیشتر شد که آن امام بزرگوار به طور علنی مخالفت خویش را با خلفا آشکار کرد و آنها را متوجه می نمود که حکومت و رهبری جامعه از آن ائمه شیعه است و خلفای عباسی غاصب هستند، البته یکی از ویژگیهای امام در مقابل تمام سختیها و فشارها، خودداری بود که خشم را فرو می خورد و هرگز به واسطه ناملایمات سخنی و حرکتی نسنجیده که برخواسته از خشم وی باشد، از آن امام سرنزد و به همین علت نیز به کاظم(فروخورنده خشم) شهرت یافت .

 

اعتقاد خلفای عباسی نسبت به سازش ناپذیری امام کاظم (علیه السلام ) و مبارزات بی امان آن بزرگوار به گونه ای بود که هر نوع ناآرامی و قیامی را منتسب به امام کاظم می کردند و معتقد بودند رهبری قیام هایی که علیه عباسیان می شود در دست امام موسی بن جعفر است .

 

مهم ترین محور تبلیغاتی عباسیان به ویژه هارون الرشید این بود که می خواستند به مسلمانان وانمود کنند وارث به حق رسول اکرم، عباسیان هستند و در نتیجه رهبری حکومت اسلامی باید در دست آنان باشد. امام کاظم علیه السلام در برابر این تبلیغات گمراه کننده عباسیان به شدت ایستاد و در این باره روشنگری کرد.

 

امام کاظم در این زمینه به قدری حساسیت نشان می داد که در حضور هارون نیز بدون هیچ ملاحظه ای بر نفاق عباسیان می تاخت و عدم شایستگی آنها را نسبت به ادعایی که داشتند برمی شمرد.

 

مبارزات توقف ناپذیر و کوبنده امام موسی کاظم (علیه السلام ) سبب شد هارون برای مقابله با خطراتی که از این ناحیه خلافتش را تهدید می کرد اامام را زندانی کند و سپس با حیله آن بزرگوار را به شهادت برساند.

مبارزات توقف ناپذیر و کوبنده امام موسی کاظم (علیه السلام ) سبب شد هارون برای مقابله با خطراتی که از این ناحیه خلافتش را تهدید می کرد اامام را زندانی کند و سپس با حیله آن بزرگوار را به شهادت برساند

برخورد حاكمان سیاسی معاصر با امام

مهدی خلیفه عباسی امام را در بغداد بازداشت كرد اما بر اثر خوابی كه دید و نیز تحت تأثیر شخصیت امام از او عذرخواهی كرد و به مدینه اش بازگرداند گویند كه مهدی از امام تعهد گرفت كه بر او و فرزندانش قیام نكند این روایت نشان می دهد كه امام كاظم (علیه السلام) قیام را در آن زمان صلاح و شایسته نمی دانسته است و با آنكه از جهت كثرت عبادت و زهد به (العبد الصالح) معروف بوده است بقدری در انظار مردم مقامی والا و ارجمند داشته است كه او را شایسته مقام خلافت و امامت ظاهری نیز می دانستند و همین امر موجب تشویش و اضطراب دستگاه خلافت گردیده و مهدی به حبس او فرمان داده است.

 

ـ زمخشری در (ربیع الابرار) آورده است كه هارون فرزند مهدی در یكی از ملاقاتها به امام پیشنهاد نمود فدك را تحویل بگیرد و حضرت نپذیرفت. وقتی اصرار زیاد كرد فرمود می پذیرم به شرط آن كه تمام آن ملك را با حدودی كه تعیین می كنم به من واگذاری، هارون گفت حدود آن چیست؟ امام فرمود یك حد آن به عدن است حد دیگرش به سمرقند و حد سومش به افریقیه (آفریقا) و حد چهارمش كناره دریای خزر است. هارون از شنیدن این سخن سخت برآشفت و گفت: پس برای ما چه چیز باقی می ماند؟ امام فرمود:

می دانستم اگر حدود فدك را تعیین كنم آن را به مامسترد نخواهی كرد (یعنی خلافت و اداره سراسر كشور اسلام حق منست) از آن روز هارون كمر به قتل موسی بن جعفر (علیه السلام) بست. در سفر هارون به مدینه هنگام زیارت قبر رسول الله (صلی الله علیه وآله) در حضورسران قریش و روسای قبایل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام علیك یا رسول الله، السلام علیك یا بن عم و این را از روی فخر فروشی به دیگران گفت. امام كاظم (علیه السلام) حاضر بود و فرمود: السلام علیك یا رسول الله، السلام علیك یا ابت (یعنی سلام بر تو ای پدر من). می گویند هارون دگرگون شد و خشم از چهره اش نمودار گردید.

”‌ او در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. “

 

فرآوری : زهرا اجلال

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 


منابع :

سایت حوزه

زندگانی حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام / حمیدرضا کفاش

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *