این جبرِ شیرین
۱٫ بقره/۱۸۳
ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده…(۱)
توی رابطهی عبد و مولا، وجوهی از جبر و اجبار، توی تکوین و تشریع، وجود دارد که وقتی دقیقش میشوی و با عینکِ مناسباتِ عبد و مولایی میکاویاش، شیرین است. این را خیلی دوست دارم که قرآن میگوید کتبَ علیکمُ الصّیام. هیچ راه برو و برگردی ندارد وقتی بگوید؛ روزه بر شما نوشته شده. یک لحن آمرانهی مولایی دارد. از آنها که حق اعتراض و چون و چرا برایت باقی نمیگذارد. باید گردن کج کنی و بگویی: «چشم، هر چی شما بفرمایید»! چون جز آنکه مولاست، مربّی هم هست. مجبوری دل بدهی به تربیتش. وقتی دلش خواسته تو را با یکماه روزهداری برای تقوا تربیت کند. وقتی دلش خواسته تربیتش با نخوردن و نیاشامیدن و لذّتِ دنیوی نبردن باشد. وقتی آخرِ همین آیه باز هم با لحنی بینابین خوف و رجا گفته؛ لعلّکُم تتّقون. بلکه با تقوا بشوید. شاید!
من این مهمانیِ اجباری که گریزی از آن نیست، که نمیشود به هیچ بهانهای دعوت به آن را رد کرد، که اگر رد کنم مۆاخذه و عقاب میشوم، من هماین اجبار را دوست دارم؛ وقتی جبرکننده تو باشی. شهر آنِ توست، شاهی/ فرمای هر چه خواهی…
و با سجده وارد شوید…!
۲٫ بقره/۵۸
و (به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتیم: «در این شهر [بیت المقدس] وارد شوید و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه میخواهید بخورید و از درِ آن، با سجده (خضوع و خشوع) وارد شوید و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز» تا خطاهاى شما را ببخشیم.
• فکرش را بکن! بعدِ سالها حیرت و در به دری، بعد سالها که بنیاسرائیل توی بیابانهای نافرمانی سرگردان بودهاند، خدا این جملهها را برایشان فرستاده باشد…(۲)
• امروز که داشتم از آیههای «بقره» میگذشتم، از ماجراهای تو در تویِ موسی (ع) و بنیاسرائیل، فکر کردم خطابِ مهربانِ این آیه، فارغ از ماجرای بنیاسرائیل و ورودشان به بیتالمقدس، انگار برای امروزِ ما گفته شده باشد، برای همین امروز که واردِ شهرِ قشنگِ خدا شدهایم؛ و إذ قُلنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَریَه؛ گفتیم به این شهر داخل شوید فَکُلوا مِنْها حَیْثُ شِئْتم رَغَداً؛ و از نعمتهای فراوانِ آن بهرهمند شوید وَ ادْخلوا الْبابَ سُجَّداً؛ و از درِ آن با سجده وارد شوید و بگویید؛ خدایا! گناهانِ ما را بریز، تا خطاهای شما را ببخشیم.
• داشتم فکر میکردم حالِ ما بعدِ یازده ماه سرگردانی و دوری، مثل حال بنیاسرائیل است توی آن حیرتها و ظلمتهای نافرمانی. وقتی بعد آن همه دربهدری، به وادیِ مقدس رسیدند… به شهر خدا رسیدهایم. به وادیِ امنِ خدا، باید با سجده وارد شویم.(۳)
مرزهای مملکتِ خدا
۳٫ طلاق/۱
و هر کس از مرزهای الهی پای فراتر نهد، یقیناً به خودش ستم کرده است…
ایمان که میآوری، شهروندِ مملکتِ خدا میشوی. برایِ اینکه مقیم این مملکت بمانی، قاعده و قانونهاش را باید خوب بشناسی و خوب مراعات کنی. همهی همهاش را. نمیشود هم بگویی بعضیهاش را قبول دارم، بعضیهاش قبول نیست۴٫
قرآن خیلی جاها از احکامِ الهی، به حدود و مرزهای خدا تعبیر میکند.۵ با این حساب، گناه و نافرمانی یا رعایت نکردنِ احکام الهی، به این میمانَد که از آن مرزها خارج شده باشیم. برای بازگشتِ دوباره البته همیشه راه هست؛ «توبه». امّا راستش آدم از این میترسد که یکدفعه خیلی از آن مرزها فاصله بگیرد. دور بشود. آنقدر که راهِ برگشت یادش نمانده باشد. خواستم بگویم ماها شهروندهای خوبی برای مملکتِ تو نبودهایم، با اینکه نمکگیرِمان کردهای، مدام از این مرزها رفتهایم و برگشتهایم. با اینهمه، تو هیچوقت به اهالیِ مملکتت ظلم نکردهای۵ . تعدّی نکردهای. همیشه هوایشان را داشتهای. خواستم بگویم هوایمان را داشته باش کمتر پا از مرزهای کشورت بیرون بگذاریم. هوایمان را داشته باش خیلی دور نشویم، مقیم مملکتِ دیگری نشویم. ماها را با همهی نافرمانیهایمان مقیمِ مملکتِ خودت بخواه.
و اوست که دل را محکم نگاه میدارد
۴٫ کهف/۱۴
و دلهایشان را محکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است»…
«ربط» بر هر چیزی یعنی بستن آن، محکم بستنِ آن. و «ربط» بر قلب، کنایه از اطمینان دادن به قلب است، محکمکردنِ قلب. این را علامه۶ گفته، توی المیزانش.
قلبِ مادرِ موسی را او نگه داشته بود، وقتی پارهی تنش را توی صندوق گذاشت و به نیل سپرد. محکم نگه داشته بود که از اضطراب پاره نشود، که رازش را افشا نکند. خودش گفته؛ لولا اَن رَبطنا عَلی قلبِها لنَکون مِن المۆمِنین. (قصص/۱۰)
در وصف آن جوانهای رویایی، آن یارانِ غار۷، گفته؛ وَ رَبطنا عَلی قُلوبهم اذ قاموا فَقالوا رَبّنا رَبّ السّموات وَ الارض، گفته؛ آن وقتی که بلند شدند و گفتند ربّ ما ربّ آسمانها و زمین است من بودم که قلب آنها را محکم کردم، قلبشان را نگه داشتم. (کهف/۱۴)
به اصحاب بدر گفته آن آبی که پیش از نبرد از آسمان برایتان فرو فرستادیم، نعمتی بود برای آنکه دلهایتان را محکم نگه دارم تا قدمهایتان استوار بشود. وَ یُنزِّل عَلَیکُم مِنَ السَّماءِ ماء … و لِیَرِبطَ عَلى قُلُوبِکُم وَ یثَبِّت بِه الْأَقدامَ. (انفال/۶۰)
راه، که درست باشد، قدمها که راست باشد، کسی همیشه هست که به قلب آدم «ربط» بزند. دلِ آدم را محکم نگه دارد. خودش گفته که هست.
نویسنده : مریم روستا
شبکه تخصصی قرآن تبیان
پینوشتها:
۱٫ یا ایّها الّذینَ آمنوا کُتِبَ علیکُمُ الصّیام…
۲٫ وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزیدُ الْمُحْسِنین.
۳٫ فکر میکنم رسیدنِ رمضانالکریم را بیشتر از همه باید به خودِ قرآن تبریک گفت. بهارش آمده!
۴٫ اَفتۆمنونَ ببَعض الکِتابِ و تکفرونَ ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الّا خزیٌ فی الحَیوه الدّنیا و یوم القیامه یردّونَ اِلی اَشدّ العذاب… (بقره/۸۵)
۵٫بقره/۱۸۷- بقره/۲۲۹- بقره/ ۲۳۰- نساء/۱۳نساء/ ۱۴- توبه/۹۷- مجادله/۴- طلاق/۱ مَن لا یعتدی عَلی اهلِ مملکته (عبارتی در وصف حضرت حق که در چندین دعا آمده است).
۶٫ علامه طباطبایی رحمت و رضوانِ خدا بر او
۷٫ اصحاب کهف